English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5869 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diaschisis U کارکرد پریشی جانبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
expansion interface U حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
bells and whistles U خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
sidelap U بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
peripheral U مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
side effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
wait state U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
operation U کارکرد
earning U کارکرد
running U کارکرد
emergency operation U کارکرد
function U کارکرد
workings {pl} U کارکرد
way of functioning U کارکرد
functionality U کارکرد
functioning [manner of functioning] U کارکرد
functional principle [Technology] U کارکرد
manner of functioning U کارکرد
functioned U کارکرد
mechanics {pl} U کارکرد
functions U کارکرد
mode of operation [Technology] U کارکرد
returns U عملکرد کارکرد
open shot U با کارکرد ازاد
motor function U کارکرد حرکتی
mental function U کارکرد ذهنی
open shop U با کارکرد ازاد
optimal performance U کارکرد بهینه
return U عملکرد کارکرد
empty running U کارکرد خالی
empty running U کارکرد بی اثر
ego function U کارکرد خود
functionalism U کارکرد گرایی
returning U عملکرد کارکرد
returned U عملکرد کارکرد
tact function U کارکرد نامیدن
outputs U کارکرد فرفیت
secondary function U کارکرد ثانوی
anergasia U زوال کارکرد
output U کارکرد فرفیت
adaptive functioning U کارکرد انطباقی
mand function U کارکرد خواستاری
localization of function U موضع یابی کارکرد
byeffect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
adverse reaction U عوارض جانبی [اثر جانبی]
fall-out [side effect] U عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect U عوارض جانبی [اثر جانبی]
operating ratio U نسبت کارکرد موتور یا ناو
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
psychosis U روان پریشی
aphasia U زبان پریشی
asymbolia U نماد پریشی
dyscalculia U محاسبه پریشی
apraxia U کنش پریشی
parapraxia U کنش پریشی
dyspraxia U کنش پریشی
paralogia U استدلال پریشی
acatalepsia U استدلال پریشی
logopathy U زبان پریشی
dysphasia U زبان پریشی
dyskinesia U حرکت پریشی
parapraxis U کنش پریشی
dyslexia U خوانش پریشی
agnosia U ادراک پریشی
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
tut work U کاری که مزد ان از روی کارکرد داده میشود
astereognosis U ادراک پریشی بساوشی
asomatognosia U ادراک پریشی تنی
alcoholic psychosis U روان پریشی الکلی
anomia U زبان پریشی نامی
anarthria U زبان پریشی گفتاری
senile psychosis U روان پریشی پیری
acataphasia U زبان پریشی نحوی
agrammatism U زبان پریشی نحوی
affective psychosis U روان پریشی عاطفی
reactive psychosis U روان پریشی واکنشی
anosognosia U ادراک پریشی نقیصهای
receptive aphasia U زبان پریشی دریافتی
dysphrasia U زبان پریشی نحوی
aphrasia U زبان پریشی نحوی
auditory aphasia U زبان پریشی شنیداری
semantic aphasia U زبان پریشی معنایی
tactile agnosia U ادراک پریشی بساوشی
psychotomimetics U داروهای روان پریشی زا
visual agnosia U ادراک پریشی دیداری
buffonery psychosis U روان پریشی لودگی
psychedelic drugs U داروهای روان پریشی زا
uraniscolalia U گفتار پریشی کامی
unipolar psychosis U روان پریشی یک قطبی
circular psychosis U روان پریشی ادواری
prison psychosis U روان پریشی زندان
toxic psychosis U روان پریشی ناشی از سم
tongu praxia U کنش پریشی زبانی
tardive dyskinesia U حرکت پریشی دیررس
simultanagnosia U ادراک پریشی همزمانی
symbiotic psychosis U روان پریشی وابستگی
prosopagnosia U ادراک پریشی چهرهای
broca's aphasia U زبان پریشی بروکا
visual aphasia U زبان پریشی دیداری
windigo psychosis U روان پریشی ادمخواری
sensory aphasia U زبان پریشی حسی
windigo psychosis U روان پریشی ویندیگو
wihtiko psychosis U روان پریشی ادمخواری
wihtiko psychosis U روان پریشی ویهتیکو
color agnosia U ادراک پریشی رنگ
sensory apraxia U کنش پریشی حسی
auditory agnosia U ادراک پریشی شنیداری
puerperal psychosis U روان پریشی پس زایمانی
autotopagnosia U ادراک پریشی اندامی
pibtokto U نوعی روان پریشی
barbaralalia U گفتار پریشی لهجهای
psychoticism U روان پریشی گرایی
borderline psychosis U روان پریشی مرزی
conduction aphasia U زبان پریشی رسانشی
expressive aphasia U زبان پریشی بیانی
functional psychosis U روان پریشی کارکردی
motor aphasia U زبان پریشی حرکتی
involutional psychosis U روان پریشی انحطاطی
paraphemia U زبان پریشی بیانی
korsakoff's psychosis U روان پریشی کرساکف
ideokinetic apraxia U کنش پریشی زنجیرهای
oral dyskinesia U حرکت پریشی دهانی
organic psychosis U روان پریشی عضوی
admin U تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
dyseneia U زبان پریشی کری زاد
holergasia U روان پریشی تمام عیار
traumatic psychosis U روان پریشی اسیب زاد
presenile psychosis U روان پریشی پیش پیری
prepsychotic personality U شخصیت پیش روان پریشی
autopsychosis U روان پریشی خود- محور
color anomia U زبان پریشی نامی رنگها
epochal psychosis U روان پریشی سنین انتقالی
allopsychosis U روان پریشی دگر محور
amnestic apraxia U کردار پریشی یاد زدایشی
amnestic aphasia U زبان پریشی یاد زدایشی
manic depressive psychosis U روان پریشی شیدایی افسردگی
defected U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defect U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defects U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defecting U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
brief reactive psychosis U روان پریشی واکنشی کوتاه مدت
flank observation U دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
timing disc U علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
byeffect U اثر جانبی
fall-out [side effect] U اثر جانبی
contour line U خط جانبی
secondary effect U اثر جانبی
lateral U جانبی
spillover effect U اثر جانبی
laterad U جانبی
sidelong U جانبی
by-effect U اثر جانبی
accessory U جانبی
adverse reaction U اثر جانبی
bilateral U دو جانبی
adverse reactions U آثار جانبی
side circuit U مدار جانبی
laterality U برتری جانبی
device U وسیله جانبی
spillover effects U آثار جانبی
side chain U زنجیر جانبی
side effects U اثرهای جانبی
side group U گروه جانبی
lateral dominance U برتری جانبی
side reaction U واکنش جانبی
spillover effect U نتیجه جانبی
secondary effect U نتیجه جانبی
side view U نمای جانبی
by-effects U آثار جانبی
lateral shifts U تغییرات جانبی
lateral pressure U فشار جانبی
adverse reactions U اثرهای جانبی
side effects U آثار جانبی
lateral shifts U حرکت جانبی
secondary effects U اثرهای جانبی
spillover effects U اثرهای جانبی
lateral surface U سطح جانبی
devices U وسیله جانبی
byeffects U اثرهای جانبی
lateral load U بار جانبی
lateral inversion U معکوس جانبی
lateral yield U له شدگی جانبی
byeffects U آثار جانبی
secondary effects U آثار جانبی
by-effects U اثرهای جانبی
ancillary equipment U وسیله جانبی
lateral fissure U شیار جانبی
ancillary equipment U تجهیزات جانبی
Recent search history Forum search
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
0موضع یابی کارکرد
0یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com